افول امریکا در غرب آسیا؛ علل و پیامدها/(6)/ شکست امریکا در عراق و افغانستان
در قسمت ششم از مجموعه برنامه افول آمریکا در غرب آسیا، شکست امریکا در عراق و افغانستان، ارائه می گردد.
پس از وقوع حادثه مشکوک 11 سپتامبر 2001، آمریکا کمپینی جهانی علیه تروریسم به راه انداخت. واشنگتن با مطرح کردن وعده های غیر واقعی، تحت شعار مبارزه با افراطی گرایی و تروریسم و با افزایش بودجه نظامی در مرحله نخست در افغانستان و دوسال بعد از آن در عراق وارد جنگی خانمان سوز شد. بدین ترتیب آمریکا سیاستی را که پس از شکست درویتنام در پیش گرفته بود پس از کمتر از سه دهه تغییر داد. کاخ سفید با شعار ترویج دموکراسی در منطقه غرب آسیا و جلوگیری از گسترش افراطی گرایی و تروریسم جنگهایی را به راه انداخت که بیش از دوهزار میلیارد دلار هزینه به مالیات دهندگان آمریکایی تحمیل کرد. همچنین این رویکرد نه تنها موجب رشد دموکراسی درغرب آسیا نشد بلکه موجب رشد افراط گرایی و تروریسم به ویژه داعش و سایر گروه های تروریستی در منطقه شد.
یکی از نمونه های روشن شکست برنامه های آمریکا، کشور افغانستان است. این کشور به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی و ویژگیهایی که دارد در راه تثبیت هژمونی جهانی ایالات متحده بسیار حائز اهمیت به شمار میرود . از جمله ویژگیهای ژئوپلیتیکی افغانستان عبارتند از: مجاورت با روسیه و چین به عنوان دو رقیب قدرتمند امریکا؛ نزدیکی به منطقه غرب آسیا؛ فراهم کردن زمینه برای گسترش هرچه بیشتر ناتو به شرق؛ همسایگی افغانستان با جمهوری اسلامی ایران؛ مجاورت با آسیای مرکزی و قفقاز؛ نزدیکی به اقیانوس هند، تنگه هرمز و خلیج فارس؛ و همسایگی با دو قدرت نوپای هسته ای یعنی پاکستان و هند.
در حالی که آمریکا در سال 2001 وعده برقراری دموکراسی در افغانستان را داده بود اما در سال 2015 تعداد تروریستها به صد هزار نفر افزایش یافتند، که در بین 44 گروه تروریستی پخش شده بودند. این امر منجر به افزایش حملات تروریستی و انتحاری در جهان از 1880 مورد به بیش از 14 هزار مورد شد. قربانیان این حملات نیز نزدیک به 40 هزار نفر در سال 2015 برآورد شدند که نسبت به سال 2001 سیصدو نود و هفت درصد افزایش داشته است.حمله آمریکا به افغانستان و عراق جهت از بین بردن تروریسم، نه تنها آن را از بین نبرد، بلکه نتوانست جلوی رشد گروههای تروریستی را بگیرد؛ چون جنگ علیه ترور یک بی نظمی ای را در منطقه ایجاد کرد که این امر یک فرصتی را در اختیار گروه های تروریستی از جمله داعش قرار داد تا اعضا بیشتری را جذب کند.
پروفسور «نوآم چامسکی»، دانشمند برجسته آمریکایی در خصوص تهاجم امریکا به افغانستان معتقد است: «واکنش فوری واشنگتن به حوادث ۱۱ سپتامبر حمله به افغانستان بود. وقتی آمریکا به افغانستان حمله کرد، پایگاه تروریسم بنیادگرا و رادیکال تنها به گوشهای از افغانستان محدود بود. حالا این پایگاه به سراسر دنیا گسترش پیدا کرده است. ویرانی بخش اعظمی از آسیای مرکزی و غرب آسیا، قدرت آمریکا را افزایش نداده است»
با توجه به آنچه ذکر شد، ایالات متحده در 20 سالگی حمله خود به افغانستان، مجبور شد مفتضحانه ازاین کشور خارج شود. واشنگتن با توافقی که با طاللبان در قطر کرد، زمینه را برای بازگشت به قدرت طالبان فراهم کرد. دستاورد این جنگ برای امریکا بیش از ۲.۳ تریلیون دلار هزینه و نزدیک به 2500 نفر کشته و 21 هزار نفر زخمی بود. واشنگتن نتوانست به اهداف ادعا شده خود در مبارزه با تروریسم دست یابد.
شینهوا، خبرگزاری رسمی چین در این خصوص میگوید: سقوط کابل ناقوس مرگ هژمونی ایالات متحده آمریکا را به صدا درآورد و برخی رسانههای چینی افغانستان را "گورستان امپریالیسم" خواندهاند. .
امریکا در حمله به عراق نیز اهداف اعلامی و اعمالی متفاوتی داشت. در سال ۲۰۰۳ آمریکا بهبهانه اینکه عراق سلاحهای کشتار جمعی دارد، به این کشور حمله کرد، اما دیری نپایید که دلیل حمله آمریکا به عراق دروغین از آب در آمد و بعدها به رسوایی جنگ عراق معروف شد. هرچند جنگ عراق رسماً تا سال ۲۰۱۱ ادامه داشت، اما آمریکا در قالب دیگری همچنان در عراق حضور نظامی خود را حفظ کرده است، بهویژه در سال ۲۰۱۴ بهبهانه مبارزه با داعش آمریکا دوباره به عراق نیرو اعزام کرد.
امریکا پس از 11 سپتامبر، تلاش گستردهای را برای معرفی خود به عنوان ابرقدرتی که نظم جهان تک قطبی را ایجاد میکند، آغاز کرد. بر همین اساس با توجه به اهمیت استراتژیک و ژئواکونومیک منطقه غرب آسیا، امریکا قصد داشت این منطقه را به منطقه نفوذ انحصاری خود تبدیل کند. نقطه اجرایی کردن این طرح هم عراق بود. ایجاد نظم سیاسی جدید در قالب همان طرح «خاورمیانه بزرگ» که بر اساس آن قرار بود کل غرب آسیا دستخوش تغییرات و تجزیه شود، یکی از اصلی ترین اهداف امریکا از حمله به عراق بود.
ایالات متحده نه تنها نتوانست به اهداف اعلامی خود در عراق و افغانستان که عبارتند از دولت-ملت سازی، ترویج دموکراسی و مبارزه با تروریسم دست یابد بلکه دخالتهای این کشور در سایر مناطق از قبیل سوریه، یمن، سومالی نیز هیچ نتیجه ای جز افول قدرت و اعتبار امریکا نداشت. افول هژمونی امریکا تنها به شکست در نفوذ و به خطر افتادن منافع این کشور در منطقه غرب آسیا خلاصه نشده است بلکه وقوع عملیاتهای تروریستی در اروپا و آمریکا به ویژه در سال های 2011 تا 2017 ثمره سالها حمایت آنها از تروریسم بود بطوریکه حتی رئیس جمهور پیشن آمریکا با اعتراف به شرایط بد سیاسی و اقتصادی بهواسطه جنگهای متعدد آمریکا، بارها به نتیجه نامطلوب جنگافروزیهای کشورش اشاره میکند.
«ویلیام اودوم»William Odom ، مدیر آژانس امنیت ملی آمریکا در دولت رونالد ریگان در خصوص تروریسم پروری امریکا میگوید: «همانگونه که بسیاری از منتقدان تأکید کردهاند، تروریسم یک دشمن نیست، بلکه یک تاکتیک است، چونکه آمریکا خودش ید طولایی در حمایت از تروریستها و استفاده از تاکتیکهای تروریستی دارد».
بررسی تحولات دو دهه اخیر نشان میدهد که آمریکا نه در حوزه سیاسی و اجتماعی و نه در حوزه اقتصادی و امنیتی نتوانسته است به اهدافی برسد که به بهانه حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ پیگیری می کرد. اکنون پس از گذشت دو دهه بهخوبی از وضعیت کنونی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جهانی آمریکا آشکار است که واشنگتن روز به روز در عمق بیشتری از باتلاق خودساخته فرو رفته و میرود. .. شکست برنامه های گسترده آمریکا در افغانستان و عراق نشانه های آشکاری از افول قدرت جهانی آمریکا به شمار می رود.