افول امریکا در غرب آسیا؛ علل و پیامدها(10) تاثیر افول آمریکا بر رفتار های مداخله گرایانه متحدانش در غرب آسیا
در قسمت دهم از مجموعه برنامه ی افول امریکا در غرب آسیا؛ علل و پیامدها، به بررسی تاثیر افول آمریکا بر رفتار های مداخله گرایانه متحدانش در غرب آسیا می پردازیم.
در این برنامه به برخی از اقداماتی که رژیمهای دیکتاتوری غرب آسیا، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده با پشتیبانی و چراغ سبز ایالات متحده در منطقه غرب آسیا انجام داده اند و در حال حاضر با افول و کاهش تعهدات ایالات متحده در این منطقه، به فکر حل و فصل اقدامات اشتباه خود میباشند، می پردازیم. از جمله اقداماتی که این رژیم ها در سطح منطقه انجام داده و باعث افزایش منازعات منطقه ای شده اند می توان به تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، قطع روابط دیپلماتیک با قطر، مداخلات امارات متحده عربی در لیبی، یمن و حتی ترکیه، و مخالفت با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران اشاره کرد.
عربستان سعودی در روز 20 مارس 2011، تهاجم هوایی خود را علیه مردم یمن با ادعای حمایت از عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور برکنار شده این کشور، آغاز کرد. دولت اوباما نیز در سال 2015 به ائتلاف عربستان سعودی در جنگ علیه یمن پیوست. باراک اوباما بدون تایید کنگره و به بهانه مبارزه با تروریسم و یکی از شاخه های القاعده وارد ائتلاف عربستان سعودی شد و قطعنامه 2216 تحت فصل هفتم شورای امنیت را به تصویب رساند. تا بتواند اقدام های تجاوزکارانه کشورهای ائتلاف سعودی علیه مردم یمن را توجیه کند. در این قطعنامه در 14 آوریل 2015 به تصویب رسید جنبش مردمی انصارالله را نیز به عنوان یک گروه تروریستی اعلام کرده بودند. کاملاً مشخص است که یمن برای ایالات متحده تهدیدی محسوب نمیشود؛ ولی حوثی ها از پایگاه مردمی و حمایت جمهوری اسلامی ایران برخوردارند؛ اکنون که وارد هشتمین سال جنگ علیه مردم یمن شده اند براساس گزارشی که روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرده است، ائتلاف عربستان سعودی، حداقل هشت میلیون از یمنیها را دچار قحطی کرده است، یک میلیون نفر مشکوک به بیماری وبا هستند و همچنین دو میلیون نفر از یمنیها نیز از خانه های خود آواره شده اند.
کارشناسان حقوق بشردوستانه معتقدند که کشته شدن هزاران نفر بر اثر این جنگ در یمن، یک جنایت جنگی از سوی عربستان سعودی و همدستان او به ویژه ایالات متحده میباشد. یکی از دلایل عمده حمایت ایالات متحده از جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن، فروش تسلیحات نظامی بیشتر ایالات متحده به این کشور میباشد. به گفته آنتونی بلینکن که در سال 2015 معاون وزیر امورخارجه ایالات متحده بود؛ این کشور نزدیک به 8 میلیارد دلار اسلحه به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس فروخته است که تنها 7 میلیارد دلار آن توسط عربستان سعودی خریداری شده است.شکی نیست که بدون حمایت های آمریکا از جنایات ائتلاف سعودی ، جنگ یمن نمی توانست شروع و هشت سال تداوم یابد .
در حال حاضر، دیدگاه ایالات متحده با توجه به افول هژمونی آن و تصمیم راهبردی آن مبنی بر خروج تدریجی از غرب آسیا، تغییر یافته است. جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، در سال 2020 اعلام کرد همزمان با قطع کمکهای نظامی و فروش تسلیحات پیشرفته به ائتلاف عربستان سعودی در یمن، بنا دارد به مدت محدود فقط به ریاض در دفاع از خود در برابر حملات موشکی که به ادعای بایدن «با استفاده از تسلیحات ایرانی» است، کمک کند. درواقع ایالات متحده متوجه شده است که دیگر از توان حمایت از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برخوردار نیست. وی خطاب به دیپلمات آمریکایی گفت: «به جهان بگویید آمریکا - به میز دیپلماسی- بازگشته است».
از جمله دیگر اقداماتی که کشورهای حاشیه رژیمهای دیکتاتوری منطقه غرب آسیا به حمایت ایالات متحده انجام دادند، بحث عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی میباشد. شاید عجیب به نظر آید که چه عاملی باعث شده تا برخی از کشورهای عربی- از جمله عربستان سعودی، امارات و بحرین- که یک روزی دشمن رژیم صهیونیستی بودند و چهار جنگ بین اعراب و رژیم صهیونیستی بر سر مسئله فلسطین در گرفت، به دنبال عادی سازی روابط با این رژیم میباشند. در پاسخ به این مسئله بایستی خاطر نشان کردن که در کنار سرسپردگی و وابستگی برخی از حکام عرب به آمریکا و در نظر داشت منافع کاخ سفید به جای منافع و خواست مردم خود، مهمترین عامل شکل دهنده رفتار سیاست خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا برگرفته از موازنه قوا میباشد. درواقع، این موازنه قوا است که نظم موجود در این منطقه را شکل داده است.
تحت تاثیر تحولات دو دهه اخیر از جمله سقوط دیکتاتوری صدام حسین در عراق و روی کار آمدن دولت مردمی در این کشور، شکل گیری بهار عربی در سال 2011 در منطقه غرب آسیا، و انجام مذاکرات برجام بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی، باعث شد تا کفه موازنه به نفع جمهوری اسلامی ایران و به ضرر عربستان سعودی و متحدین منطقه ای آن تغییر کند. تحت تاثیر القائات آمریکا ، یکی از راهکارهایی را که رژیمهای دیکتاتوری این منطقه جهت برقراری موازنه در برابر جمهوری اسلامی ایران و متحدین منطقه ای آن در پیش گرفتند بحث عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بود.
عربستان سعودی در طول دهه های گذشته سیاست افزایش قدرت و نفوذ منطقهای را به روشهای مختلف دنبال کرده است. شکل دهی به شورای همکاری خلیج فارس و سپس تلاش برای تقویت جبهه موسوم به محور سازش در برابر محور مقاومت از مهمترین این تلاش-ها بوده و است. با این حال تنها بعد از آغاز خیزشهای مردمی در جهان عرب از سال 2011 و گسترش بحرانهای منطقه ای و ورود ریاض به رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی بود که ائتلاف سازی-های منطقه ای عربستان کاملا شدت گرفته و توسعه یافت.
با وجود این ، تحت تاثیر شکست تکفیریها در سوریه و عراق، پیروزی محور مقاومت، شکست ائتلاف سعودی در یمن و افول هژمونی آمریکا در غرب آسیا، متحدان آمریکا در منطقه هر چه بیشتر متوجه شدند که آنچه برای واشنگتن اهمیت دارد تامین منافع نامشروع رژیم صهیونیستی است. از اینرو بوِیژه از سال 2023 تمایل به چرخش در رویکردهای سنتی سیاست خارجی و توسعه همکاریها با محور روسیه ، چین و ایران مورد توجه برخی از کشورهای عربی خلیج فارس قرار گرفته است. این موضوع نشانه ای از گذار به نظم نوین منطقه ای در غرب آسیا و افول آمریکا در این منطقه می باشد.
تشدید افول آمریکا در جهان بویژه در غرب آسیا، چشم انداز زوال موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی را نیز تشدید می سازد . "
محمد سعید ادریس" تحلیلگر مصری و عضو پیشین پارلمان مصر در این خصوص می گوید: با وجود اطلاع رژیم اسرائیل از استراتژی آمریکا در روابط با این رژیم که روابطی ذاتی بوده و موجودیت رژیم تل آویو به آن بستگی دارد و همیشه از سوی آمریکا نیز حمایت می شود، اما فکر راهبردی اسرائیل آن را مجبور می کند که احساس خطر کرده و مدام این روابط را مرور کند از بیم اینکه خدشه ای به این روابط وارد نشود چرا که سران تل آویو این موضوع را تهدیدی جدی و حیاتی برای موجودیت، ثبات و امنیت خود می دانند. یکی از انگیزه های این ترس و برآوردهای رژیم اسرائیل در نزد خود به دلیل بروز تغییر و تحول در این روابط در سالهای اخیر در سایه بوجود آمدن اختلاف میان تل آویو - واشنگتن پیرامون قضایا و بحران های غرب آسیا است. این رژیم این موضوع را درک کرده که قدرت آمریکا افول کرده و هیمنه آن در جهان از بین رفته و قوای جهانی ظهور کرده قادر به ربودن گوی قدرت از آن است و می توانند جهانی چند قطبی را به جای جهان تک قطبی آمریکایی بوجود آورند که دیگر تنها آمریکا نمی تواند در آن قد علم کند. در مقدمه این دولت ها، روسیه و چین قرار دارند .