افول امریکا در غرب آسیا؛ علل و پیامدها (11)/ تاثیر افول آمریکا بر شکست طرح های آمریکایی انرژِی در منطقه
در قسمت یازدهم از مجموعه برنامه ی افول امریکا در غرب آسیا؛ علل و پیامدها؛ به بررسی تاثیر افول آمریکا بر شکست طرح های آمریکایی انرژِی در منطقه، می پردازیم.
دراثرافول هژمونی و کاهش تعهدات ایالات متحده در منطقه غرب آسیا، کشورهای وابسته به آمریکا در منطقه به چرخش در سیاست خارجی خود تمایل پیدا کرده اند.
از زمانی که آمریکا اولین بار در سال 1999 احداث خط لوله "ترانس- کاسپین Trans-Caspian Pipeline " (TCP)را مطرح کرد تا الان این پروژه در دستور کار بوده اما تکمیل نشده است. این خط لوله با هدف انتقال منابع گازی آسیای میانه به بازارهای انرژی اروپایی از طریق "کریدور گاز جنوبی" طراحی شده است. بعضی ازکشورهای منطقه ازجمله ترکمنستان به دنبال پیوستن به کریدور گاز جنوبی بودند. این کشورها امیدوارند بتوانند از طریق این خط لوله به بازارهای انرژی در اروپا راه پیدا کنند. راهبرد آمریکا ، انتقال انرژی از منابعی غیر از روسیه و ایران برای اروپا است. این مساله بویژه بعد از بحران ناشی از جنگ روسیه در اوکراین و تحریم های غرب ، اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
روسیه و ایران به این دلیل که خط لوله ترانس خزر از بستر دریای کاسپین عبور می کند و زلزله و جابجایی لوله ها در این بستر خطرات زیست محیطی زیادی را ایجاد می کند و باعث آلودگی دریا می شود، همواره با این پروژه مخالفت کرده اند. اما جمهوری آذربایجان و ترکیه که اساسا ساحلی در دریای کاسپین ندارد، به خاطر واقع شدن در مسیر ترانزیت و منافع اقتصادی آن همسو با امریکا موافق احداث این خط لوله هستند.
علیرغم تمام حمایت هایی که آمریکا انجام داده است، خط لوله ترانس کاسپین تاکنون، تحقق پیدا نکرده است. در کنار چالش های فنی، زیست محیطی و مالی این طرح، افول هژمونی آمریکا در منطقه باعث شده است که کشورها از تبعیت طرح های آمریکایی خودداری کنند. بویژه اینکه این طرح به دلیل سیاسی بودن ، فاقد مزیتهای اقتصادی هستند.
خط لوله دیگری که امریکا دنبال اجرای آن بود، خط لوله تاپی است که اولین بار ۳۰ سال پیش مطرح شد. تداوم بیثباتی در افغانستان و پس از آن، حمله آمریکا در سال ۲۰۰۱، باعث تاخیر طولانیمدت در اجرایی شدن این پروژه شد. در سال ۲۰۱۸، مذاکرات برای شروع مجدد عملیات احداث خط لوله تاپی آغاز شد. در آن دوره زمانی، دولت آمریکا و طالبان در حال مذاکره بر سر توافق صلح بودند. در نخستین گامهای تلاش برای راهاندازی مجدد پروژه تاپی، رهبران ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، و هند توافق کردند و عملیات احداث زیرساختار مورد نیاز آن نیز در ترکمنستان پایان یافت. اگر شرایط امنیتی و ثبات سیاسی افعانستان فراهم شود، عملیات اجرایی آن در خاک افغانستان آغاز شود، اما با سیطره طالبان در کابل ، اجرای این خط لوله با مشکلات جدید روبرو شد. امریکا در طول بیست حضور مداخله جویانه خود در افغانستان به دلیل ناتوانی در تامین امنیت این کشور نتوانست زمینه اجرای خط لوله تاپی را فراهم سازد .
در واقع پروژه تاپی به عنوان بخشی از طرح آمریکایی «جاده ابریشم جدید» برای برای جایگزینی خط لوله گاز ایران و پاکستان وهمچنین پیش بردن معادلات انرژی و ترانزیت در منطقه بر خلاف منافع ایران، روسیه و چین می باشد. هر چند آمریکا و کشورهای دیگری از خط لوله تاپی حمایت کرده اند، اما با توجه به چالشهایی در روابط پاکستان-هند و افغانستان-پاکستان، محافل پاکستانی نگران سوء استفاده بازیگران رقیب از این خط لوله و امتیاز گیری در مسائلی چون خط دیوراند هستند. در کنار این، چین علاقمند است تا بهعنوان اصلیترین واردکننده گاز ترکمنستان باقی بماند.
خط لوله تاپی نیز بمانند سایر طرح های آمریکا در منطقه بیش از آن که بر واقعیت های اقتصادی و ژئوپلیتیکی منطقه استوار باشد، بر اغراض سیاسی استوار است. بنابراین افول هژمونی آمریکا تاثیر منفی بر روی آن گذاشته است. براساس تحقیقاتی که در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در خصوص انجام یک پروژه خط لوله چند ملیتی گازی یا نفتی انجام شده است؛ چهارعنصر حیاتی و مهم جهت به نتیجه رسیدن یک خط لوله چند ملیتی نقش اساسی دارند که عبارتند از: اول وجود منابع کافی از نفت و گاز در آن منطقه، دوم وجود رقابت تجاری مناسب جهت سرمایهگذاری در آن حوزه، سوم به صرفه بودن از لحاظ اقتصادی وچهارم حمایت سیاسی از خطوط لوله.
با توجه به موارد چهارگانه ای که درخصوص بهره برداری یک خط لوله انرژی ذکر کردیم،مشخص است که خط لوله های ترانس کاسپین و تاپی ازمعقولیت پایین تری برخوردار است. همچنین باتوجه به کاهش افول هژمونی ایالت متحده، حمایت سیاسی از این خطوط لوله نیز کاهش خواهد یافت. چون یکی از اهداف اصلی ایالات متحده از حمایت از این خطوط لوله این بوده که اولاً از وابستگی اتحایه اروپا به گاز روسیه کاسته شود و اروپا بتواند گاز خود را کاسپین تامین نماید. دوم اینکه، فروش گاز کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به چین نیز کاسته یا متوقف شود. درواقع ایالات متحده با هدف مهار روسیه و چین و ایران ،این پروژه های سیاسی را دنبال می کرد .
شکست طرحهای انرژی آمریکا در حوزه کاسپین، آسیای مرکزی و غرب آسیا، نشان می دهد که تحت تاثیر افول هژمونی آمریکا، سیاست امریکایی «همه چیز بدون ایران» در منطقه با ناکامی مواجه شده است.
ظهرهوند سفیر سابق ایران در افغانستان در خصوص دخالتهای امریکا در ترانزیت انرژی در منطقه معتقد است: «امریکا از طریق خط لوله تاپی دنبال محاصره انرژی ایران است، تمایلی ندارد که موقعیت ژئوترانزیتی ایران فعال شود، به جای اینکه گاز ترکمنستان به چابهار بیاید و بدون اینکه مشکلات امنیتی داشته باشد تلاش میکند از طریق هرات گاز را به پاکستان برساند، اهداف امریکا امنیتی سیاسی است که ناسازگار با ژئوپلیتیک منطقه است و باعث میشود حتی خط لوله تاپی هم فرجام درستی نداشته باشد، ناامنی بوجود آمده و سرمایهها به باد میرود».